کد مطلب:31183
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:24
آيا خداوند ميتواند سنگي را بيافريند كه خودش ازبلند كردن آن عاجز باشد، اگر ميتواند اين سنگ را بيافريند، عجز خدا، قدرت مطلق او رامنتفي نميكند؟
قدرت هميشه به امور ممكن تعلق ميگيرد. امري كه ذاتاً محال است، قابل تعلق قدرت نيست. به تعبير ديگر مركز اعمال قدرت، امور ممكن است. امري كه ذاتاً محال باشد، به كلي از دائر? اعمال قدرت بيرون است. به تعبير ديگر: چنين اموري اصلاً مقدور نيستند تا در حيطه قدرت داخل شوند.
با اين حساب پاسخ تمام ايراداتي كه دربار? قدرت مطلق خداوند ميشود، همه روشن ميگردد، زيرا تمام اين ايرادات از اينجا ناشي شده كه امر محالي را مورد بحث قرار دادهاند، مانند آن چه در سؤال طرح كردهايد، زيرا ايجاد سنگي كه قابل حركت دادن نباشد معنا ندارد، چون لازمه ايجاد يك چيز، محدود بودن آن است و لازمه محدود بودن آن است كه در برابر قدرت نامحدودي قابل حركت است.
اين سؤال و شبيه آن پس از تجزيه و تحليل به اين پرسش برميگردد كه آيا خداوند ميتواند به موجودي ممكن و محدودي هستي بدهد، در حالي كه آن موجود هم نامحدود و هستيش از خودش باشد؟ بديهي است اين سؤال نادرست است و يك عبارت متناقض بيش نيست. در واقع طرح پرسش غلط است، مثلاً اگر كسي مسألهاي را به اين صورت طرح كند كه بيست عدد پرتقال داريم و ميخواهيم ميان چهل نفر تقسيم كنيم، به طوري كه هر كدام آنها بك پرتقال برسد در پاسخ گفته ميشود: صورت مسأله غلط است. به تعبير ديگر: سؤال مزبور داراي نوعي تناقض است و اصلاًقابل طرح نيست، زيرا وقتي ميگوييم بيست عدد پرتقال داريم، مفهومش اين است كه چهل عدد نيست اما هنگامي كه ميگوييم آنها را ميان چهل نفر تقسيم كنيم كه نصيب هر كدام يك پرتقال شود، معنايش اين است كه تعداد آنها چهل عدد است، نتيجه اين ميشود كه تعداد پرتقالها در عين اين كه بيست عدد است، چهل عدد باشد و هيچ انسان عاقلي چنين حرفي نميزند.
در مورد پرسشي كه طرح كردهايد، اصل سؤال غلط است، زيرا هر سنگي كه خدا آن را بيافريند، ممكن الوجود است و قابل حركت دادن است. چون وقتي علت، چيزي را به وجود آورد، بر تمام اوضاع محلول خويش قدرت دارد. فرض آفريدن سنگ از طرف خداوند به اين معنا است كه خداوند بر همه احوال آن از جمله بلند كردن آن قادر است. اين فرض با فرض نتوانستن، تناقض دارد.
وقتي چيزي را خدا بيافريند، محدود است و محدود بودن آن، يعني نامحدود ميتواند در آن هر كاري بكند. فرض بلند نكردن آن با فرض انجام هر كاري، تناقض دارد.
براي توضيح بيشتر ر. ك: به
پيام قرآن ، ج 4، ص 178 - 185، ناصر مكارم شيرازي.
خدا را چگونه بشناسيم، ناصر مكارم شيرازي ، ص 99 -93.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.